سر در برف چون کبک…

زمان تقریبی :

15 دقیقه

نویسنده

07 مرداد 1399

حکمرانی صنعت

اندر احوالات ادعاهای بزرگ در صنعت دارو

سالهاست که عباراتی تکراری از تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان حوزه داروی کشور بخصوص در مورد تولید داخل می شنویم. اخیرا نیز گفتگویی با رئیس فعلی سازمان غذا و دارو در آخرین شماره مجله خبردارو خواندم که مشابه این ادعاها را در یک نشریه تخصصی که برای صاحبان و فعالان این صنعت منتشر می شود تکرار کرده اند و باعث نگارش این یادداشت شد.

دروغ بزرگ؟ لازم تا آفت…

احتمالا شما هم با واژه “دروغ بزرگ” آشنا باشید. سابقه ای که بنده در این مورد خوانده ام، به زمان جنگ جهانی دوم وزیر تبلیغات دولت آدولف هیتلر، آقای گوبلز بر می گردد. به نقل از ایشان یا شخص آدولف هیتلر این جمله را شنیده اید که :

«کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بی‌شرمانه حقیقت را تحریف کند.»

اگر بناست ادعایی طرح شود، بهتر است آن قدر بزرگ باشد که کسی باور نکند می تواند ناصحیح باشد. هر چند تا حدی اغراق شده، اما آشناست. در دانش سیاست، اینکه مسوولین در صدد القای آرامش به مردم و بزرگنمایی دستاوردها باشند، چیز عجیبی نیست. بنابراین بعضا صاحبین مناصب زمانی که در پشت تریبونهایی با مخاطب عمومی قرار می گیرند، ادعاهایی طرح می کنند که این نیاز را به خوبی برمی آورد.

نگرانی آنجاست که تکرار چنین ادعاهای اگر نگوییم دروغین، اما قطع به یقین ناصحیحی،باعث شده است که خود فرد دست اندرکار نیز نسبت به آنچه می گوید باور پیدا کند و از آنجا که در کشور ما هر ادعایی را بدون اطمینان کامل از صحت آن می توان از تریبون ها گفت، به راحتی هم توسط خودشان و هم دیگران تکرار می شود.سپس شاهد خواهیم بود که این ادعا نه تنها توسط دیگر مقامات درگیر در سیاستگذاری و حکمرانی تکرار می شود بلکه به یک باور عمومی تبدیل می شود.

اصرار بر خودکفایی نمایی

مقوله خودکفایی که از دید بسیاری از نخبگان و اندیشه مندان خارجی و داخلی، مردود و منسوخ تلقی می گردد، در کشور و صنعت دارو (به طورخاص) ورد زبان برخی است. بارها عدد 97% را در تریبون های مختلف از زبان مسوولین شنیده ایم.

97% داروی مورد نیاز کشور را در داخل تولید می کنیم و به خودکفایی نزدیک هستیم!”

آخرین مورد این نوع نقل قول از کسی بود که برای اولین بار عدد 98% را در زمان تصدی انجمن داروسازان اظهار کرد و پس از حرکت نسبی سایرین به پیروی از ایشان در نقل قولها، برای پیشرو بودن 98% را نیز به 99% درصد در گفتگو تغییر دادند. حال چه شده که رضایت داده اند دو درصد به عقب برگردند هم جای تعمق دارد.

درد بیشتر اینجاست که یک شخصیت آکادمیک با سابقه فعالیت صنفی و علمی و اکنون در موقعیت تصمیم سازی و حکمرانی، این بار حتی این ادعا را برای همکاران خود در صنعت هم تکرار می کند که نشان از باور یافتن به چنین ادعایی است.

پیشینه نقل قول های مشابه در سال 1398

99% از زبان دکتر محمدرضا شانه ساز در حالی که بقیه به 98% قبلی ایشان اشاره می کنند!

همان طور که ملاحظه می فرمایید، تاثیر واگویه مرتب عدد 98% از مسوولین و خبرگان دارویی کشور در سخنان بقیه سیاستگذاران و تصمیم سازان کشور دیده می شود و مطمئنا اگر جستجو کنید موارد دیگری هم خواهید یافت. دور از ذهن نیست که غیرمتخصصین مسوول، به حرفهای متخصصین مسوول اعتماد و استناد کنند. اما آنجا نگران کننده می شود که در مورد میزان صحت صحبت با هم هماهنگ نباشند و تصمیمات خروجی بازتابی از چنین واگویه هایی باشد.

فارغ از اینکه خود بحث خودکفایی، محل گفتگوی بسیار است، ای کاش حداقل برداشت صحیح این جمله از زبان سیاستگذاران و متخصصان صنعت دارو و سلامت کشور شنیده می شد.

97 درصد از چه؟

97%، 98%، 99% یا اساسا با افتخار 100% از چه چیزی در داخل کشور تولید می شود؟

داروی مورد نیاز مردم؟

قطعا خیر!

همگی ما سابقه ذهنی جالبی از بازی با اعداد و آمار توسط مسوولین کشور داریم. واگویه عدد غرورآفرین 97% منعی که ندارد هیچ، بسیار هم مزید لذت خواهد بود اگر بگوییم “از چه چیزی؟”! آنچه اکثر فعالان به آن معترف هستند و در واقع حقیقت ماجراست، این است که 97% از آنچه در داخل کشور وجود دارد، تولید داخلی است. این عدد ارتباطی با نیاز واقعی مردم، بیماران و پزشکان ندارد. چندین سال است که جلوی ورود تمامی نوآوری های پزشکی دنیا در حوزه داروسازی را با بستن لیست داروهای کشور گرفته ایم.حتی کپی های موفقی را هم که دانشمندان کشورمان تولید می کنند، بعضا وارد لیست نمی کنیم. اینکه چه کسی یا کسانی تشخیص داده اند “آنچه مورد نیاز است” همین است و بس خود محل سوال است. دلایل آن نیز هرگز نه تنها برای مردم بلکه برای متخصصین هم توضیح داده نشده است خاصه آن که توضیح مقبول و معقول هم باشد.

کدام صنعت؟ تولید به چه قیمتی؟

نگارنده به هیچ عنوان قصد انکار زحمات عزیزان فعال در صنعت داروی کشور را ندارد و هرگز نیز بحث ناسپاسی و قدرناشناسی نیست.به دستاوردهای بزرگ چند شرکت معدود که برای کشور غرورآفرین هم بوده است، در این مقال نمی پردازم. اما وقتی صحبت از صنعت است بهتر است کلاه خود را قاضی کنیم و ببینیم فی الواقع کدام دستاورد دارویی دنیا از ایران برخواسته است؟ در بهترین حالت دستاورد دانشمندان ایرانی، کپی کردن حاصل زحمات و تحقیقات دانشمندان کشورهای پیشرو در دانش داروسازی به بهترین نحو ممکن (دربهترین حالت) است. این به خودی خود در مقابل مستکبرینی که دنیا را چپاول می کنند توجیه دارد اما……

نویسنده سالهاست که در حوزه توسعه بازار و بازاریابی صنعت دارو فعالیت دارد و بخش عمده آن حاوی مذاکرات با همان چپاولگران بوده است. در بسیاری مواقع و پیرو یک اصل ساده اقتصادی یعنی صرفه به مقیاس، تولیدکنندگان بزرگ دارویی در جهان را با مذاکره می توان به قیمتی رساند که بقیه از عهده آن بر نمی آیند و علت در مقیاس تولید است. پر واضح است که در صورتیکه حجم تولید بالاتر برود، امکان ارائه قیمت بهتر و کمتر وجود دارد.

اما طبعا بازار دارویی کشور ما کشش و گنجایش آن را ندارد که با تمرکز صرف بر بازار داخل، تولید کننده ایرانی منطقا بتواند به لحاظ کیفی و قیمتی با تولیدکنندگان بزرگ جهان رقابت کند.نه تنها با جهان، بلکه حتی در بازاری که مثلا برای مولکولی مثل تامسولوسین 25 تولید کننده وجود دارد،حتی امکان رقابت سالم با سایر تولیدکنندگان داخلی نیز وجود نخواهد داشت.(بیشتر این را باز نمی کنم که خود حدیث مفصل است…)

خودفریبی، اجحاف و ….

اما اینکه با ایجاد انحصار، از تولید به هر قیمتی حمایت شود، حتی به قیمت مجبور کردن بیمار ایرانی به صرف هزینه ای بیش از داروی خارجی ( که به راحتی با معیار صرفه به مقیاس قابل دستیابی است)، تجاوز به بیت المال و حق الناس است و به نظر می رسد حتی به لحاظ شرعی صحیح و جایز نباشد. این موضوع قابل استفتا از مراجع عظام است. حتی بهانه ایجاد تولید و کارآفرینی به زعم نگارنده نمی تواند به لحاظ میزان و مقیاس در مقابل حق الناس ضایع شده عرض اندام کند.

این در حالی است که جناب شانه ساز می فرمایند:

ایران 97 تا 99 درصد داروهای مورد نیاز را خود تولید می کند و قسمتی از این دو-سه درصد داروهای وارداتی هم مشابه تولید داخل دارند که البته وارد نیز می شوند. در حالی که 97 درصد تولید داخل 750 میلیون دلار ارز به خود اختصاص داده است. از طرفی هم 60 تا 65 درصد مواد اولیه داروهای کشور، تولید داخلی است که 130 میلیون دلار ارزبری داشته است. بنابراین وقتی بتوانیم به حوزه تولید مواد اولیه داخلی وارد شویم، در گام اول نیاز داخل را برطرف می کنیم و در گام دوم نیز صادرات خواهیم داشت و از خام فروشی خارج خواهیم شد و به این ترتیب قدم بزرگی در اقتصاد مقاومتی برداشته ایم.

خبردارو، شماره 20، صفحه 12

تصور کنید شما یکی دیگر از مسوولین تصمیم ساز کشور بودید و این قبیل نقل قول ها را از متخصص و متولی اصلی داروی کشور بشنوید. خروجی تصمیمات شما مبنی بر اعتماد بنفسی کاذب نخواهد شد؟

حتی اگر فرض کنیم تمامی این دستاوردها به زعم حمایت کورکورانه و فضای انحصارطلبانه ای که برخی بلندگوهای منفعت طلب بواسطه این قبیل فرمایشات ناصحیح ، مرتبا بر طبل تشدید آن می کوبند، واقعا دستاوردهای شگرفی است، ما چه مزیت رقابتی ای در این صنعت تولید کرده ایم؟ آیا اگر فضا باز شود و محدودیت ها و سقفها برداشته شود، کماکان به درخشش ادامه خواهیم داد؟ آیا باز هم دور هم جمع خواهیم شد و برای خودمان کف خواهیم زد و به خودمان جایزه خواهیم داد؟ آیا کشور و دولت به یک صنعت وبال گردن دیگر نیاز دارد؟

راهکار پیشنهادی: حداقل به خودمان دروغ نگوییم!

بنظر می رسد اگر بجای تبدیل 97% به 98% و سپس به 99% و به امید خدا به 100% ، بر ایجاد ارزش افزوده، مزیت رقابتی و کیفیت تمرکز می کردیم و بجای پزدادن بر این عدد، تنها 60% یا حتی 50% از داروی مورد نیاز کشور را خودمان تولید می کردیم و آن را طوری تولید می کردیم که به بازارهای منطقه ای و بلکه به بازارهای جهانی راه یابیم، به مراتب غرورآفرین تر بود و گامی بزرگتر و اصیل تر در حوزه اقتصاد مقاومتی برداشته بودیم.
به دوستان ارجمندی که مدتهاست از واژه اقتصاد مقاومتی چکشی ساخته اند و با آن به هر نقدی پرخاشگرانه می تازند، توصیه می شود بیانیه اقتصاد مقاومتی را دقیق تر مطالعه کرده و به همراه آن، به سند چشم انداز ایران 1404 هم بپردازند. عزیزان آدرس را اشتباه می روید!

 ” اگر به هر کس دروغ می گویید، لطفا حداقل به خودتان دروغ نگویید”

اساتید، عزیزان، بزرگواران ، حداقل از دروغ گفتن به خودتان دست بردارید، دیگران پیشکش!

3 thoughts on "سر در برف چون کبک…"

  1. الهام عندلیب گفت:

    نقد بسیار جالبی است … گفتنی ها را گفته اید جناب دکتر …. مطلب بیشتری نمی توان افزود ….

  2. آیسان گفت:

    ممنون از مقاله بی نظیرتون
    متاسفانه فرهنگ ضد اطلاعات در تمامی مراکز و ارکان این کشور جا افتاده و اساسا به روال معمولی تبدیل شده و مانع مهمی در مقابل هر حرکت درستی محسوب میشه.

دیدگاهتان را بنویسید